سامیه پرنده کوچولوی بابا
سامیه ام سلام: دوباره فرصتی شد تا باز از تو بگویم، از تو شیرین زبان بابا ، از لبخندت ،شادیت و بلبل زبانی ات ،که قلب پدر را غرق شادی میکند . زندگی ام همچون تک درختی آرام ساکت بود که تو چون پرنده ای کوچک و زیبا به آن شادی بخشیدی و با نغمه هایت آواز عشق را در زندگی ام به جریان درآوردی. سامیه کوچکم با قلبت که پر از عشقی پاک و کودکانه است نسیمی به خنکای چشمه های زلال کوه در برگ برگ وجودم به حرکت در آوردی و و با دستان کوچکت هر بار خستگی ام را محو کردی .خداوند بزرگ را هزاران که نه بلکه بسییار بسیار بیشتر از آن شاکرم که تو را به ما هدیه داد تا زندگیمان در کنار تو معنایی دوباره پیدا کند. از او می خواه...
نویسنده :
مامانی
11:17