صحبت کردن گل دختر
سلام به گل دخترم
عزیز مامان الان چند روزه که اسم من وهم یاد گرفته قبلا اسم باباش ویاد گرفته بود ولی اسم منو اصلا نمی دانست تا اینکه چند روز پیش بهش گفتم او هم یاد گرفته
چند تا مکالمه بین من وگل دختر
نانا اسم بابایی چیه
نانا:یاسر
نانا اسم مامان چیه
نانا:نمیه
نانااسم خودت چیه
نانا:نامیه
نا نا به به ای چی میخوره
نا نا: به به ای رفت بالا بر گ خورد
نا نا بابایی کجاست
نانا:رفته ارکارشیر بخله
گل دختر وقتی مامانش واذیت میکنه ومامانی الکی گریه میکنه
میاد مامانش وناز میکنه ومیگه:نازناز گریه لکن الان بابایی بیایه
وقتی شب میشه به آسمون نگاه میکنه ودنبال ماه وستاره می گرده وقتی انها رو پیدا میکنه با دستای کوچکش آنها رو نشون میده ومیگه ماه وستاله واگر تو آسمون آنها رو نبینه میگه ماه لفته پیش مامانش ومنم میگم مامانش کجاست میگه مامانش لفته ارکار
روزها هم که سوار ماشین میشینه وافتاب به چشمای قشنگش میخوره میگه مامانی افتاب اذیت بگو به له مامانش
وقتی هم میخواد شیر بخوره باید روی مبل بخوابه ومامان براش شیر بده میاد پیشم ومیگه مامانی بابایی پا نمیشه نانا جی جی بخوله
وخیلی چیزهای دیگه که در خاطرم نیست فقط باید بگم که او به راحتی حرف میزنه ومن هم می فهمم که چی میگه وچی می خواد
سامیه الان یک سال و8 ماه و18 روز سن دارد