نیمه شعبان یاداورمراسمی تلخ
دخترم:
الان دوساله وقتی نیمه شعبان میشه دلم میگره .برای خانواده من نیمه شعبان دیگه مثل سالیان گذشته یاد آور روزهای شیرین نیست مثلا من وبابایی نیمه شعبان سال 1385 عقد کردیم وهر نیمه شعبان سالگرد عقدمان یادمان بود ولی الان دوساله که یادم میره وبابایی به یادم میاره شاید از خودت بپرسی چرا
دوسال پیش مصادف با شب نیمه شعبان پدرم فوت کرد وپدرم را با قلبی اکنده از غم واندو به خاک سپردیم روزهای خیلی تلخی بود چه روزهایی سختی رو گذراندم .
شب نیمه شعبان بابایی سرکار بود ودایی قاسم به یاد روزهای تلخ سال گذشته این پیام به تمام خانواده فرستاد
سلام پدر
حال همه ما خوب است خوب،اماتو باور نکن،دلمان برای دیدارت تنگ است تنگ....یادت را به به شمعدانیهاپیوند زده ام،هیچکاه زرد نخواهد شد،همیشه سبز است سبز،همیشه پرگل،گلدانی از یادت،خاطراتت،حرفهایت،نگاهت،صدای خندهایت،برطاقچه خیالم است،چه مهربانبودی،یادت گرامی،روحت شاد.
هدیه برای شادی روح همه پدران خفته در آغوش خاک حمد وتوحیدی قرائت فرمائید
دخترم
وقتی بزرگ شدی خودت تونستی وبلاگتو بخونی شاید از خودت بپرسی که چرا مامانی این مطالب وتو وبلاگ من نوشته،تنها دلیلی که از احساسم نسبت به مرگ آقاجونت می نویسم این است که قدر پدرتو بدونی وبا احترام با آن برخورد کنی.
وجود یک پدر برای هر دختری یک نعمت است واز خداوند می خواهم که همیشه سایه پدرت بر سرت باشد