فوت یک مادر مهربان ودلسوز
دختر نازنینم سلام این چند روز دل مامان خیلی گرفته وغصه داره. اخه دیروزیکی ازدوستان مامانی زنگ زد وخبر بسیار تاسف برای برای مامانی گفت .
دختر نازنینم سلام این چند روز دل مامان خیلی گرفته وغصه داره. اخه دیروزیکی ازدوستان مامانی زنگ زد وخبر بسیار تاسف برای برای مامانی گفت .
دوستم فاطمه دیروز بعد زنگ زد وبهم خبر داد که صدیقه (یکی از دوستان دوران دبیرستان) بر اثر تصادف فوت کرده خیلی جا خوردم وناراحت شدم وقتی دلیل تصادف وپرسیدم گفت با همسرش داشتن می رفتند مشهد که سبزوار تصادف می کنند صدیقه با پسر شش ساله اش به نام امیر حسین فوت میکنند وهمسر ودختر دوساله اش زنده می مانند. دخترش در بیمارستان سبزوار بستری است ویک پرستار انجا براش گرفته اند وخیلی بی تابی می کند وهمه اش بهانه مادرش ومیگیرد خیلی ناراحت شدم.با دوستان جمع شدیم ورفتیم مراسم .
خیلی ناراحتم وریختم بهم همه اش با خودم فکر میکنم اگر روزی اتفاقی برای من بیفتد سرنوشت دخترم چه می شود.
دخترم،نازنینم بدان که همیشه به یادت هستم وتورا دوست دارم وبرای خوشبختی وعاقبت بخیر شدن تو دعا میکنم .